loading...

پَس کوچه

کسی نمیشنود ما را، اگر که رویِ سخن داری و درد حرف زدن داری به گوش های خودت رو کن

بازدید : 8
پنجشنبه 17 بهمن 1403 زمان : 4:46
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پَس کوچه


وقتی "غم‌نومه" می‌خواند،

دوست دارم حنجره‌اش باشم،

گوش‌های تو باشم،

جریانِ به غلیان در آمده‌ی خونِ خودم باشم که در رگ‌های تو خودش را به دیواره‌های قلبِ مبارک‌ات می‌تپاند!

تو همان حریمِ امنِ ماندن‌ای!

تو ممکن‌ترینِ غیر ممکن‌های آفریده شده‌ای!

تو مومن‌ترینِ خونِ قناری‌های سر ریز شده از وجودِ مسلخ دیده‌ی منی!

و من اشک‌های ابرِ باران دیده‌ام را، تنها و تنها فقط نذر شانه‌های تو می‌کنم!

نا امیدی‌های‌مان به دستانِ تو امید شده‌اند هر بار؛
هزاران بار...!

" منُ تو؛ آبروی مونده‌ی باغ‌ایم

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 3
  • بازدید کننده امروز : 4
  • باردید دیروز : 7
  • بازدید کننده دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 74
  • بازدید ماه : 354
  • بازدید سال : 485
  • بازدید کلی : 10272
  • کدهای اختصاصی